برابری زنان و مردان و مشارکت کامل زنان در تمامی عرصههای اجتماع از مشخصات یک جامعۀ برخوردار از عدالت اجتماعی و رفاه است. همچنین رعایت اصل برابری میان زنان و مردان موجب تقویت و استحکام زندگی خانوادگی میشود و در هماهنگی کامل با عالیترین درجات پاکی و دوری ازهرگونه آلودگیهای فکری، اخلاقی و رفتاری است. پایبندی به این اصل موجب میشود تا همگان جهت رشد و بکارگیری استعدادهای بالقوۀ خود چه در بستر خانواده و چه در صحنۀ اجتماع از فرصتهایی برابر برخوردار باشند و به این ترتیب از یک زندگی پرثمر و سرشار از سرور لذت برند.
زنان و مردان ستونهای یک اجتماع هستند و ضعف هر یک از آنها به سستی کل بنا میانجامد. نابرابری میان زنان و مردان نه تنها مانع ترقی و رشد زنان، بلکه مانع پیشرفت کل اجتماع میشود. تعالیم بهائی بیان میدارند که برطرف کردن موانع پیشرفت اجتماعی زنان شرط اساسی برای بقا و رشد هر ملت است و بشر هنگامی به صلح، رفاه و سعادت دست مییابد که زنان و مردان همگام با هم در تمامی عرصههای اجتماع مشارکت داشته باشند.
برابری زنان و مردان برای بهائیان صرفاً یک آرمان و ایدهآل اجتماعی نیست بلکه حقیقتی معنوی، همگانی و جنبهای از ماهیت نوع انسان است که در این دوره از تاریخ بشریت، در پرتو ظهور حضرت بهاءالله آشکارتر شده است.
آثار بهائی بیان میدارند که حقیقت وجود انسان، روح اوست که جنسیت ندارد. تفاوتهای جسمی و ظاهری که بین زن و مرد وجود دارد، بر چگونگی کسب تجربۀ آنها از جهان اثر میگذارد، اما کرامت و شرافت ذاتی انسانی و آنچه نوع انسان را انسان کرده است، در زن و مرد یکسان است. همۀ انسانها چه زن و چه مرد، از توانمندیهای بالقوۀ مشترکی برخوردارند مانند: توانایی عشق ورزیدن، خلق کردن، استقامت کردن و در جستجوی معنا و هدفی برای زندگی و اجتماع بشری بودن. بنابراین هیچ یک نمیتواند ادعای برتری بر دیگری داشته باشد. انکار برابری جنسیتی، بیعدالتی به نیمی از جمعیت جهان است و هیچ دلیل موجه اخلاقی یا بیولوژیکی برای آن وجود ندارد.
دستیابی کامل به برابری زنان و مردان البته کار آسانی نیست و لازمهاش تحول و تغییر همهجانبه هم در ذهن و هم قلب مردمان، چه زن و چه مرد، و هم در ساختارهای اجتماع است. در طول تاریخ زنان از فرصتهای کمتری برای رشد و پرورش توانمندیهایشان برخوردار بودهاند و این از جمله دلایل مشارکت کمتر آنان در صحنههای گوناگون اجتماع است. یکی از راههای تغییر این شرایط، رشد خودباوری در زنان است. از سوی دیگر مردان نیز باید از پروش توانمندیهای زنان حمایت کنند و بر این حقیقت آگاه شوند که وجود نابرابریهای جنسیتی به مردان نیز اجازۀ نمیدهد همۀ تواناییهای خود را پرورش و توسعه دهند.
همچنین تبعیض کنونی علیه زنان را نمیتوان جدا از اوضاع کل جامعه و خارج از زمینۀ بزرگتر آن بررسی کرد. بیعدالتی و تبعیض علیه زنان یکی از نشانههای بیشمار نظم اجتماعی بیمار و نابسامان جهان امروز است. به همین دلیل، ایجاد فرصتهایی برای مشارکت زنان در ساختارهای فعلی جهان به تنهایی کافی نخواهد بود. بلکه زنان و مردان باید دوشادوش هم برای ساختن نظم اجتماعی جدیدی تلاش کنند که بر پایۀ اصول معنوی و با هدف برقراری عدالت، صلح و رفاه جمعی بنا شود.
با وجود تمام تلاشهایی که در سراسر جهان برای برابری میان زنان و مردان انجام شده است، جامعۀ بشری هنوز راه درازی برای به اجرا در آوردن این اصل در پیش دارد. بهائیان ایران در نسلهای پیاپی بر اساس تعالیم بهائی، دختران و پسران خود را بر پایۀ این فکر تربیت نمودهاند که چگونه اصل برابری را در تمامی جنبههای زندگی خود نمایان سازند، با تأسیس مدارس دختران در بیش از یک قرن پیش با فراهم آوردن آموزش و پرورش برای دختران از هر طبقۀ اجتماعی گام بسیار مهمی برداشته شد و زنان بهائی از حدود نیم قرن گذشته پا به پای مردان در ادارۀ امور جامعۀ بهائی در سطح محلی، منطقهای و ملی با موفقیت شرکت کردهاند. با این وجود، بهائیان ایران بر این نکته نیز آگاهند که دستیابی به برابری، محدود به این کوششها نیست و همچنان باید برای تغییر افکار، نگرشها، سنتها و عادتهای رفتاری که مانع پیشرفت زنان میشود تلاش کنند؛ برای درک عمیقتر و بیشتر اصل برابری زنان و مردان بکوشند و سعی نمایند این اصل را بیش از پیش در زندگی خانوادگی و زندگی جامعۀ خود منعکس سازند.
پیامی از بیت العدل اعظم دربارۀ برابری زنان و مردان
31 خرداد 1387
دوستان عزیز و محبوب،
در پیام مورّخ ۳ جون ۲۰۰۸، ضمن ابراز قدردانی از شجاعت و استقامتی که در مقابله با بحرانهای اخیر نشان داده اید، یادآور شدیم که همّ خود را بر این گمارید که سبب خیر و منفعت اطرافیان خود باشید و در بارۀ آنچه که مشغلۀ ذهنی هموطنان ارجمندتان است با آنان به مذاکره و تبادل نظر پردازید. به طور قطع مسائل گوناگونی فکر مردم آن سرزمین را که برای پیشرفت و ترقّی ایران میکوشند به خود مشغول داشته است و بدون شک یکی از اساسی ترین آنها نیاز مبرم به رفع موانع پیشرفت زنان در جامعه میباشد.
تساوی حقوق زن و مرد برای شما امری ساخته و پرداختۀ دنیای غرب نیست بلکه حقیقتی روحانی و همگانی و جنبهای از ماهیّت نوع انسان است که صد و پنجاه سال پیش حضرت بهاءالله آن را در وطن خویش، ایران، تعلیم فرمودند. احترام به حقوق زنان و پذیرفتن برابری آن با حقوق مردان از مستلزمات عدالت اجتماعی و موجب تقویت و استحکام زندگی خانوادگی است و با متعالیترین مراتب تنزیه و تقدیس هماهنگ میباشد. رفع موانع ترقّی اجتماعی زنان شرطی اساسی برای احیا و اعتلای هر ملّت، و رکنی از ارکان صلح عمومی و عاملی بنیادی برای پیشرفت تمدّن بشری است. حضرت عبدالبهاء میفرمایند:
«عالم انسانی را دو بال است يک بال رجال و يک بال نساء تا دو بال متساوی نگردد مرغ پرواز ننمايد اگر يک بال ضعيف باشد پرواز ممكن نيست تا عالم نساء متساوی با عالم رجال در تحصيل فضائل و كمالات نشود فلاح و نجاح چنانكه بايد و شايد ممتنع و محال.»
شما عزیزان برای کمک به پیشبرد این اصل مهم موقعیّتی خاصّ و مناسب دارید. طاهره، آن شیرزن بی مثیل تاریخ ایران، در سال ۱۲۲۷ شمسی، زمانی که فعّالیّتهای مربوط به بهبود اوضاع اجتماعی زنان در بعضی از نقاط عالم تازه در حال نضج گرفتن بود، شجاعانه به دفاع از آزادی زنان قیام نمود. از همان زمان، شما نسل های پیاپیِ فرزندانِ خود را اعمّ از پسر و دختر با این فکر تربیت کرده اید که چگونه این اصل اساسی بهائی را قدر بدانند و در همۀ جوانب زندگی خود نمایان سازند. در سال ۱۲۹۰ شمسی، یعنی نزدیک به یکصد سال پیش، به تأسیس مدرسۀ دخترانۀ تربیت در طهران موفّق شدید و با تشویق روشنفکری و فراهم آوردن آموزش و پرورش برای دختران از هر طبقۀ اجتماعی، اثری مثبت و همیشگی بر جامعه باقی گذاشتید. زنان بهائی در نیم قرن گذشته پا به پای مردان در ادارۀ امور جامعۀ بهائی در سطوح محلّی، منطقه ای و ملّی با موفّقیّت کامل شرکت کرده اند. دیر زمانی است که به ریشه کن کردن بیسوادی در بین زنان زیر چهل سالِ جامعۀ خود موفّق شده اید.
ولی شما کاملاً آگاهید که نمیتوانید به دستآوردهای گذشتۀ خود در این زمینه قانع باشید بلکه باید برای غلبه یافتن بر آن سنن فرهنگی که پیشرفت زنان را محدود میسازد همچنان به مساعی خود ادامه دهید. دستیابی کامل به هدف تساوی واقعی بین زن و مرد کار آسانی نیست و تقلیب و تغییر و تحوّلات همه جانبۀ لازم، هم برای مردان و هم برای زنان، امری بس دشوار است. بنابراین صمیمانه توصیه مینماییم که برای درک بیشتر و عمیقتر این اصل مهم به کوشش های خود ادامه دهید و سعی نمایید که آن را در زندگی خانوادگی و در حیات جامعۀ خود بیش از پیش منعکس سازید. به علاوه، با استفاده از تجربیّات خود، با دوستان و همسایگان و همکاران خویش در بارۀ چالشها و راه حلّ های مؤثّر در این مورد به گفت و گو پردازید و در پروژه هایی که چه از طرف دولت و چه از طرف سازمان های مدنی برای رسیدن به این هدف متعالی انجام میگیرد شرکت جویید.
بسیاری از هموطنان شریفتان خواهان تحقّق این اصل عمومی انسانی یعنی تساوی حقوق زن و مرد هستند و بدون شک از همراهی شما در فرایند یادگیریِ گام به گام برای رفع کلّیّۀ موانع موجود و تواندهی به زنان ایران برای مشارکت متساوی آنان در جمیع شئون و مجهودات بشری استقبال خواهند نمود. دعای قلبی این جمع در این میدان مهمّ خدمت رفیق راه شماست.
بیت العدل اعظم
به سوی گفتمانی جدید در زمینۀ دین و برابری جنسیتی
ترجمهای غیررسمی از بیانیۀ جامعۀ جهانی بهائی در پنجاه و نهمین اجلاس کمسیون مقام زن، مقارن با بیستمین سالگرد چهارمین کنفرانس جهانی زنان
نیویورک- 1 فوریۀ 2015
حال که کشورهای عضو سازمان ملل متحد برای بررسی پیشرفت در پیادهسازی اعلامیه و برنامۀ عمل پکن و پرداختن به برابری جنسیتی در دستورکار توسعه بعد از سال 2015 گرد هم آمدهاند، زمان برای گفتگویی جدی دربارۀ نقش دین در پیشبرد برابری زنان و مردان فرا رسیده است. دین به عنوان مبنایی برای بسیج اجتماعی و سیاسی، واقعیتی است که باید صراحتاً مورد بررسی قرار گیرد. اهمیت همیشگی دین در زندگی و هویت افراد را بیش از این نمیتوان نادیده گرفت. اگر دین قرار است نقش سازندهای در اجتماع ایفا کند، خودِ مفهوم دین و نیز ماهیت و هدف آن باید مورد بررسی مجدد قرار گیرند. باید آماده باشیم تا برچسبهایی که ما را در مجادلههای تقابلگرایانه به دام انداختهاند رها کنیم از جمله «سکولار در برابر دینی»، «مدرن در برابر سنتی»، «لیبرال در برابر محافظهکار» و «غربی در برابر غیر-غربی». نقش دین در زندگی انسان و برابری زن و مرد واقعیتهایی هستند پیچیدهتر از آن که به چنین مقایسههایی فروکاسته شوند. گفتمانی جدید نیاز است- گفتمانی که مناسب نیازهای عصری باشد که در آن زندگی میکنیم. جامعۀ جهانی بهائی خواستار آن است که به چنین گفتمانی تحرک بخشد و در آن سهیم باشد.
در ابتدا، مایلیم به روشنی بیان داریم که به عقیدۀ ما برابری زنان و مردان جنبهای از واقعیت انسانی است و نه صرفاً وضعیتی که برای خیر عمومی باید به آن دست یافت. آنچه انسان را انسان میسازد -شرافت و منزلت ذاتی انسانی- نه زنانه است و نه مردانه. جستجو برای معنا، برای هدف و جامعه؛ توانمندی دوست داشتن، خلق کردن و استقامت نمودن جنسیت ندارند. چنین تاکیدی دلالتهای ضمنی عمیقی برای سازماندهی هر جنبه از اجتماع انسانی دارد.
ما دین را به مثابه مجموعهای از عقاید جزمی یا فرقههای متعارض نمیبینیم. بلکه مسلم میانگاریم که دین فرایندی رو به پیشرفت است که بشر به واسطۀ آن، از بُعد روحانی حیات انسانی آگاه میشود و میآموزد که حیات فردی و جمعیاش را با آن بعد همسو سازد. مجموعهای از اصول روحانی در کانون دین وجود دارند که در کنار یکدیگر میراث مشترک نوع بشر را تشکیل میدهند. در هر مرحله از تاریخ و سیر پیشرفت انسانی، از جمله امروز، در خلال شکلگیری یک جامعۀ جهانی، دین معانی، اهمیت، کارکردها و نمودهای جدیدی پیدا میکند. امروزه، همانگونه که بصیرتهای زنان برای ایجاد خانوادههایی سالم، جوامعی صلحجوتر، حیات فکری بالندهتر و حکمرانی موثرتر، بیش از پیش ضروری تشخیص داده میشوند، صدای آنان است که به طور خاص باید گفتمان حول ماهیت دین و نقش آن در زندگی معاصر را شکل دهد.
اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و ابزارهای حقوق بشری برخاسته از آن، یک چارچوب هنجاربنیاد در اختیار جامعۀ جهانی قرار دادهاند که شرافت ذاتی فرد را تصدیق میکند و حقوق و مسئولیتهایی که اجتماعی مبتنی بر صلح بر اساس آنها میتواند ساخته شود را شرح و بسط میدهد. چالشانگیزترین وظیفۀ دولتها و همچنین جوامع، تبدیل این هنجارها به واقعیت زیستۀ مردم جهان بوده است. معیارهای قانونی و موازین علوم اجتماعی برابری تمامی انسانها را تایید میکنند، اما باورهای ریشهدار نسبت به ماهیت مردان و زنان و روابط میان آنان است که بزرگترین موانع بر سر تحقق یک نظم اجتماعی عادلانه شدهاند. بیست سال پس از اینکه بزرگترین گردهمآییِ سران حکومت و جامعۀ مدنی (در آن زمان) برابری جنسیتی را به صدر دستورکار جهانی آورد، هنوز تبعیض علیه زنان شایعترین بیعدالتی در جهان امروز است.
شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد در طول تاریخ بخش قابلتوجهی از بشریت برای هدایت به ادیان و رهبران دینی روی آوردهاند و امروز نیز چنین است. در حالی که بسیاری میپنداشتند در پیروزی آشکار «عقل» بر باورهای «غیرمعقول»، مدرنیته از نفوذ دین خواهد کاست، اینگونه نشد. دین بار دیگر حضور خود را به شیوههای گوناگون آشکار میکند. به نام دین است که خدمت برای مصالح عمومی؛ قبول انسانیت مشترک که از تقسیمبندیهای ملتها و نژاد فراتر میرود؛ تکفل و امانتداری نسبت به طبیعت؛ چشمپوشی و آشتی، ندای خود را بلند نمودهاند. نقش دین در مقام شکلدهندۀ فرهنگ و حیات جامعه به نحو فزایندهای توسط سازمان ملل متحد تصدیق شده است. تعدادی از نهادهای سازمان ملل متحد با تشخیص توانایی سازمانهای دینی برای دسترسی به مناطق محروم و فراهمآوردن منابع مادی و انسانی در این زمینه، در صدد همکاری با این سازمانها در تعقیب اهداف مشترکشان برآمدهاند. چند صد سازمان غیر دولتی دینی، در شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل، مقام مشورتی دریافت داشتهاند و مشارکتکنندگانی فعال در مباحثات سازمان ملل متحد هستند.
در عین حال، دین در دام جهالت و جاهطلبی گرفتار شده است. تعصب و خشونت به نام دین ترویج میشوند. تعابیری از آموزههای دینی که دختران و زنان را در مقامی پستتر (نسبت به پسران و مردان) قرار میدهند منجر به نظامها و ساختارهای پدرسالارانهای شدهاند که همچنان مشارکت کامل زنان در اجتماع را مسدود میکنند. سرسختی اجتماعهایی که همچنان مانع پیادهسازی کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان میشوند و آشکارا حقوق انسانی زنان را بر مبنای تعابیری از قانون دینی نقض میکنند جامعۀ بین المللی را به شدت به چالش کشیده است. به عنوان مثال در برخی کشورها، تجاوز در بستر زناشویی در حوزۀ قانون تعریف نشده است، شرف مرد وسیلۀ دفاعی موجهی برای به قتل رساندن عضو زن خانوادهاش به شمار میرود و شرط حداقل سن برای ازدواج وجود ندارد. در برخی از دیگر کشورها، زنان از حق طلاق یا ارث برخودار نیستند؛ تحصیل آنها اختیاری یا غیرضروری به شمار میآید و در فضاهای عمومی و ساختارهای حکمروایی حضور ندارند. اگر چه این نمونهها هنوز متداول هستند ولی میزان شیوع آنها رو به کاهش است. از یک سو پیشرفت را میتوان در مشارکت فزایندۀ زنان در حیات عمومی و امور اجتماعی دید و از سوی دیگر آن را در تلاشهای ارزندۀ بسیاری از کشورها برای ایجاد تغییر از طریق راهکارهایی که بر آموزش زنان و دختران متمرکزند مشاهده کرد.
در این مرحله از حیات جمعی بشر، مایلیم توجه کمیسیون را به سه حوزه جلب کنیم که به اعتقاد ما برای پرداختن به وضعیت فعلی زنان و دختران حیاتی هستند.
1. مسئولیت رهبران دینی
رهبران دینی در پرداختن به بیعدالتیهای عظیمی که زنان و دختران را از شکوفایی استعدادهای بالقوهشان و از ایفای نقش به حقشان در پیشبرد اجتماع باز میدارد سهمی اساسی دارند. برای اینکه رهبران دینی بتوانند همراهان شایستهای در ساخت اجتماعی صلحآمیزتر و عادلانهتر باشند، بدون تردید باید علیه نقض حقوق بشر، علیه تمامی شکلهای خشونت و تعصب و علیه انکار برابری که به نام دین صورت میگیرد لب به سخن بگشایند. رهبران دینی باید تاثیر کلامشان، اقداماتشان یا سکوتشان را در ایجاد و تداوم وضع موجود بسنجند و آن جا که رهنمودها و سرمشقهایشان میتواند قوای فکری که وجه تمایز نوع انسان است را سرکوب کند پاسخگو باشند. دولتها در تشویق برای تامل بر روی این مسائل باید نقش ایفا نمایند.
2. نقش مردان و پسران
برابری زنان و مردان کیفیتی نیست که تاثیرش به نیمی از جمعیت جهان محدود باشد. عملیسازی این برابری تمام جنبههای اجتماع انسانی را به کلی زیر و رو خواهد ساخت از جمله؛ تولید دانش و پیشرفت حیات فکری، شیوههای معمول حکمروایی، تخصیص منابع مادی و وضعیت خانواده. مردان باید به این درک برسند که در شرایط نابرابری فعلی، رشد و شکوفایی قابلیتهای خودِ آنان به طور کامل امکانپذیر نیست. مردان هستند که باید برای بیان فهم جدیدی از مردانگی و ارائۀ الگو در این زمینه، شهامت اخلاقی بیابند. آنان هستند که باید نقشهای محدودی را که اجتماع و رسانهها به آنان نسبت دادهاند به چالش بکشند و مورد پرسش قرار دهند. در تحلیل نهایی، این کافی نیست که در نظم اجتماعی فعلی فضایی برای ایفای نقش به حق زنان ایجاد کنیم. بلکه، هدف آن است که زنان و مردان دوشادوش یکدیگر و هر یک به مثابه یار و یاور دیگری در بستر خانواده، کار، جامعه و امور بینالملل تلاش کنند تا اجتماعی بسازند که به همگان اجازۀ رشد و شکوفایی دهد.
3. تبعیض علیه زنان بر مبنای برداشتها از دین
با توجه به اینکه تبعیض علیه زنان بر مبنای برداشتها از دین یک مانع عمده در راه رسیدن به هدف فراگیر صلح است، از کمیتۀ رفع تبعیض علیه زنان خواهشمندیم تا در این زمینه شرح و تفسیری تهیه نماید.
دستیابی به برابری جنسیتی نیازمند منابع مالی، اخلاقی و فکری، به میزانی بسیار بیشتر از آنچه تا به حال شاهد آن بودهایم میباشد. این امر به معنای تلاش تودههای بشریت، بهرهگیری از بصیرتهای دین و علم، تعهد دلیرانۀ مردان دوشادوش زنان، همکاری بیسابقه در تمام سطوح حکمروایی و درک این نکته است که پیشرفت زنان، پیشرفت همگان است.
جامعۀ جهانی بهائی تمام آنانی را که در مسیر بهبود اوضاع بشریت تلاش میکنند دعوت مینماید تا در گفتگو دربارۀ مسائل مطرح شده در این بیانیه به ما بپیوندند. امید ما آن است که به این نحو یادگیری حاصل کنیم، دیدگاههای یکدیگر را بهتر درک نماییم و به صورت جمعی تلاشهایمان را به سمت تحقق نظم اجتماعیای پیش بریم که از رشد و شکوفایی همه حمایت میکند.