بهائیان در سراسر عالم برای ساختن جوامعی که از پیشرفت مادی و معنوی برخوردار باشند تلاش میکنند. در چنین جوامعی شیوهای از زندگی در حال شکلگیری است که در آن خدمت به همنوع و تلاشهای هدفمند برای بهبود شرایط جامعه با عبادت و نیایش پروردگار در هم آمیخته است.
برای بهائیان، دعا و نیایش گفتگویی است مستقیم و بدون واسطه بین روح بشر و خالق او: ابراز محبت خالصانه نسبت به خدا.
چه در زندگی فردی، چه در فضاهای جامعه یا موسسات، نیایش جزء جدانشدنی از زندگی بهائی است. بهائیان در هنگام دعا و نیایش قلب خود را به سوی خدا متوجه میکنند، از او یاری میجویند، شکر و سپاس به جا میآورند و هدایت و توفیق الهی میطلبند. به علاوه، جلسات بهائی و جمعهایی که در آن دوستان برای مشورت و یا انجام خدمات گردهم میآیند معمولاً با دعا شروع میشود و با دعا پایان مییابد. مناجاتها و دعاهای بسیاری در آثار حضرت باب، حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء وجود دارند که افکار و احساسات درونی انسان را بیان مینمایند و بهائیان چه در اوقات راز و نیاز فردی و چه در جمع از آنها استفاده میکنند.
همچنین در نقاط مختلف دنیا بهائیان به همراه دوستان و خانوادههایشان اعم از بهائی و غیربهائی، اغلب در منازل یکدیگر برای دعا و نیایش گرد هم میآیند. این جلسات که درهایشان به روی همگان از زن و مرد، پیر و جوان و کودک از هر دین و عقیده و از هر قوم و ملتی باز است، بدون هیچگونه تشریفات و آداب و رسوم مخصوصی برگزار میشوند و در آنها هیچ فردی نقش ویژه و متفاوتی از دیگران بر عهده ندارد.
یک جلسۀ دعا در پاناما
جلسات دعا شیوهای از زندگی آمیخته به نیایش را در جامعه ترویج میدهند و فضایی صمیمی، سرشار از سرور و احترام فراهم میآورند که در آنها علاوه بر نیایش و ستایش پرودگار دربارۀ مفاهیم روحانی و مسائل بنیادین زندگی همچون مسئولیت فردی و جمعی برای بهبود وضع اجتماع تفکر و گفتگو میشود. بدین ترتیب، دوستی، همدلی و اتحادِ ناشی از تفکر بر کلام الهی، انگیزۀ خدمت به اجتماع، به وطن و به نوع بشر را قویتر میکند و چنین تاثیری به تدریج تلاشهای جمعی جامعه در مسیر دستیابی به رفاه مادی و معنوی را نیز فرا میگیرد.
اگر چه نیایش، نیاز ذاتی روح انسانی است و به خودی خود ارزشمند است ولی باید منشاء خدمات مفید برای بشریت باشد. جداییناپذیری نیایش و خدمت به نوع انسان در عالیترین شکل خود در موسسۀ مشرق الاذکار (محل بر آمدن یاد الهی) پدیدار میشود. مشرق الاذکار موسسهای است که از یک ساختمان اصلی به عنوان مرکز نیایش به همراه تعدادی از موسسات وابسته تشکیل شده است که هدفشان فراهم آوردن امکانات آموزشی، بهداشتی و سایر خدمات در راستای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی جامعه میباشد. اگر چه در حال حاضر فقط چند مشرق الاذکار در جهان وجود دارد اما بذر تأسیس این موسسه در تعداد فزایندهای از جوامع در حال کاشته شدن است و در آینده هر محل از داشتن چنین بنایی بهرهمند خواهد بود.
یک جلسۀ دعا در لندن، انگلستان
قسمتی از پیام بیت العدل اعظم خطاب به بهائیان ایران با موضوع دعا و نیایش
27 آذر 1393
واژۀ مشرقالأذکار در آثار بهائی برای توصیف مفاهیم مختلفی به کار رفته است از قبیل گردهمایی برای دعا و مناجات در سحرگاهان، ساختمانی که در آن آیات الهی با لحن خوش تلاوت میگردد، مؤسّسۀ کامل مشرقالأذکار با ملحقات آن، و بنیان مرکزی آن مؤسّسه که غالباً عبادتگاه یا معبد خوانده میشود. همۀ این تعابیر گوناگون را میتوان مراحل یا جوانب اجرای تدریجی حکمی دانست که حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس نازل فرمودهاند.
مشرقالأذکار مفهومی منحصر به فرد در تاریخ ادیان و نمادی از روح تعالیم اساسی الهی در این دور یزدانی است و به حقّ میتوان آن را بنیانی عمومی برای حصول الفت قلوب و اجتماع نفوس دانست، مکانی برای نیایش و عبادت پروردگار که ابواب آن به روی همگان از هر دین و آیین، و هر قوم و ملّت باز است و با تساوی کامل، زن و مرد، پیر و جوان و کودک را پذیراست؛ مأمنی است مناسب برای تأمّل و تعمّق در مفاهیم روحانی و تفکّر در مسائل بنیادین زندگی مانند مسئولیّت فردی و جمعی برای بهبود وضع اجتماع. نشان این یگانگی بینظیر و اجتماع نفوس متنوّع و کثیر حتّی در نفْس بنای مشرقالأذکار نیز جلوهگر است، بنایی که با جوانب و ابواب نُهگانهاش نشانی از حسّ جامعیّت و کاملیّتی است که عدد نُه نماد آن میباشد.
بنای مشرقالأذکار تجلّیگاه قوای روحانی و کانون منضمّات و ملحقاتی است که به منظور رفاه نوع بشر و بروز و تحقّق ارادۀ جمعی برای خدمات همگانی تأسیس میگردد. این ملحقات شامل مراکز آموزشی، علمی، فرهنگی و اقدامات عامّ المنفعه، مظهر آرمانهای پیشرفت اجتماعی و تعالی معنوی با استفاده از علم و دانش بشری است و نشان میدهد که چون علم و دین با هم هماهنگ شوند راهگشای ارتقای مقام انسان و شکوفایی تمدّن گردند. همان طور که به خوبی مطّلع و به آن عاملید، نیایش و پرستش پروردگار اگرچه ریشه در فطرت بشری داشته و عامل ترقّی حیات معنوی است ولی باید منشأ ثمر و اثری در عالم وجود گردد و این جداییناپذیریِ عبادت و خدمتِ به همنوع است که مؤسّسۀ مشرقالأذکار آن را تجسّم و تحقّق میبخشد. در این رابطه به ترجمۀ فارسی بیانی از حضرت ولیّ عزیز امر الله توجّه فرمایید که میفرمایند:
"عبادت بهائی هر قدر مفهومش متعالی و انجذابش شدید باشد ولی جدا از اقدامات اجتماعی و بشردوستانه و مساعی آموزشی و علمیِ متمرکز در ملحقات مشرقالأذکار، هرگز نمیتواند نتایجی برتر از ثمرات ناچیز و غالباً زودگذر حاصله از تأمّلات زاهد گوشهگیر و یا عبادات عابد بیتحرّک داشته باشد. اینچنین عبادتی نمیتواند به نفسِ عبادتکننده رضایت و نفعی پایدار ببخشد تا چه رسد به عامّۀ نوع بشر مگر آنکه در خدمت مجدّانه و خالصانه به عالم انسانی حلول و تجسّد یابد، خدمتی که ترویج آن اعظم موهبت ملحقات مشرقالأذکار است."
حضرت بهاءالله و حضرت ربّ اعلی، دو مظهر ظهور الهی در این عصر نورانی در بارۀ دعا و مناجات چنین آموزش میدهند: دعا و مناجات گفتگویی است مستقیم و بدون واسطه بین روح بشر و خالق او؛ به منزلۀ غذای روح است و باعث تداوم حیات روحانی؛ همچون شبنم صبحگاهی موجب طراوت و لطافت قلوب میگردد و روان را از تعلّقات نفس امّاره پاک و منزّه میسازد؛ ناری است که حجبات را میسوزاند و نوری است که انسان را به سوی پروردگار میکشاند؛ موجد قوّتی است روحانی که پرندۀ روح را با بال و پر خود در فضای نامتناهی الهی به پرواز درآورده به قربیّت درگاه احدیّت فائز مینماید. آنچه موجب پرورش قابلیّتهای نامحدود روح و سبب جلب تأییدات الهی میگردد کیفیّت نیایش است و تطویل آن محبوب نبوده و نیست. قدرت نهفته در دعا و مناجات وقتی ظاهر میشود که انگیزۀ اصلی آن محبّت الله باشد؛ از ترس، توقّع، تظاهر و خرافات به دور بوده با صداقت و پاکی دل تلاوت شود تا موجب تعمّق و تأمّل و سرانجام شکوفایی عقل و خرد انسانی گردد. چنین نیایش بیآلایشی از محدودۀ حروف و کلمات بگذرد و از اصوات و نغمات فراتر رود؛ حلاوت نغمه و آهنگش شادی آفریند، قلوب را به اهتزاز آرد، بر نفوذ کلمات بیفزاید، تمایلات دنیوی را به صفاتی ملکوتی تبدیل نماید و محرّک خدمات خالصانه به عالم انسانی گردد.
پس جای تعجّب نیست که اعضای جامعهای چون جامعۀ اسم اعظم در آن سرزمین مقدّس که از اوان کودکی با تلاوت مناجات "پروردگارا قلب صافی چون دُرّ عطا فرما" پرورش یافتهاند قادرند در مسیر زندگانی روزمرّۀ خود هر نوع سختی و مشقّتی را تحمّل کنند و اجازه ندهند که غبار تنفّر و کینه و یا حسّ انتقام قلوبشان را آلوده سازد، مبادا که آن دُرّ درخشان تلألؤ و درخشندگی خود را از دست دهد. دعا و مناجات نهایتاً باید در یک زندگی هدفمند و در اعمال و رفتار روزانه جلوهگر باشد.
دعوت این مشتاقان از بهائیان آن است که مساعی جامعهسازی را که با پشتکار به آن مشغولند به منزلۀ الگوی جدیدی از نحوۀ اجتماع نوع انسان مشاهده نمایند. این الگوی اجتماع در تمامیّت خود، قابلیّت خدمت در ابعاد مختلف را افزایش میدهد: قابلیّت آموزش نسل جوان، قابلیّت تواندهی به نوجوانان، قابلیّت تعلیم و تربیت روحانی کودکان، قابلیّت تشویق دیگران به خدمت با مدد نفوذ کلمة الله و بالاخره قابلیّت پیشرفت اجتماعی و اقتصادی یک جمعیّت و یک ملّت در پرتو تعالیم الهی. از جمله اجزای اساسی این الگو جلسات دعا و مناجات میباشد که جنبهای جمعی از حیات روحانی و ابعادی از مفهوم مشرقالأذکار است. تشکیل این جلسات فرصت گرانبهایی برای شما عزیزان فراهم میسازد تا نه تنها به نیایش و ستایش پروردگار یکتا پرداخته عنایات او را در زندگی خود سائل شوید بلکه قوای روحانی نهفته در دعا و مناجات را با دیگر شهروندان شریف آن آب و خاک نیز در میان گذارید، پاکی و اصالت نیایش را به آنان بازگردانید، موجب افزایش ایمان و اطمینان به تأییدات الهی در قلوب هموطنان عزیزتان شوید، انگیزۀ خدمت به اجتماع، به وطن و به نوع بشر را در خود و در آنان قویّتر سازید و مشوّق استقامت سازنده در راه عدالت و انصاف گردید.
دوستان عزیز و محبوب، جلسات دعا و مناجات در آن سرزمین مقدّس، در هر شهر، در هر محلّه، و در هر ده و قصبه، و دسترسی بیشتر دوستان و آشنایان به مناجاتهای بهائی، شما عزیزان را قادر میسازد تا بیش از پیش با برادران و خواهران روحانی خود در سراسر عالم در انتشار نور اتّحاد سهیم باشید. پس بدین سان و تا سر حدّ امکان بکوشید و بذرهای مشارق اذکار آینده و ملحقات عامّ المنفعهاش را بیافشانید و هزاران هزار شمع نورانی در مقابل تاریکی ظلم و عدوان برافروزید.